شناخت اجتماعي در قرآن

پدیدآورحمید پارسانیا

نشریههفته‌نامه پنجره

شماره نشریه56

تاریخ انتشار1390/02/21

منبع مقاله

share 661 بازدید
شناخت اجتماعي در قرآن

دکتر حمید پارسانیا

1- هويت وحياني قرآن

قرآن هويتي وحياني دارد، يعني كلام مستقيم خداوند است كه از نزد خداوند علي حكيم به تفصيل و با زبان عربي مبين ظاهر شده است. «انك لتلقي القرآن من لدن علي حكيم» (نمل /6) تو قرآن را از نزد خداوند علي حكيم دريافت كرده‎اي. تفصيل اين كتاب امري نيست كه پس از نزول آن از ناحيه غيرخداوند انجام شده باشد «ثم فصلت من لدن حكيم خبير» (هود،10) كتابي است كه از نزد خداوند حكيم خبير باز و تفصيل داده شده است. اين تفصيل گرچه با زبان قوم و لسان عربي فصيح است، ولكن تنزيل پروردگار عالميان است كه با مشايعت روح‎الامين و فرشتگان الهي بر قلب پيامبر خاتم نازل شده است. «و انه لتنزيل رب العالمين، نزل به الروح الامين، علي قلبك لتكون من المنذرين بلسان عربي مبين» (شعرا، 5-192)
قرآن حاصل تجربه اي بشري از امري قدسي و غير آن نيست كه پس از تأمل، تفكر، و تدبر بشري به زبان عربي فصيح ترجمه شده باشد، بلكه متن وحي الهي است كه به‎صورت نقل، بروز و ظهور يافته.
زبان پيامبر(صلي ا...عليه و آله و سلم) مجراي كلام حق است. «فانما يسرناه بلسانك لعلهم يتذكرون»(دخان/ 58) ما آن را به زبان تو آسان كرديم تا مگر متذكر شوند. و پيامبر نيز تنها آن چه بر او خوانده شده است، باز مي خواند بي‎آن‎كه اندكي بر آن افزوده يا از آن بكاهد.
«لاتحرك به لسانك لتعجل به ان علينا جمعه و قرآنه فاذاقرأناه فاتبع قرآنه ثم ان علينا بيانه» (قيامت / 19-16) با شتاب زبان بر آن مگشاي. جمع و خواندن آن بر ماست، آن گاه كه آن را خوانديم، خواندن آن را دنبال كن، پس بيان آن بر ماست.
قرآن كريم گر چه در متن آن به تعقل و نظر به طبيعت و تاريخ و... توجه مي دهد و حس و عقل را به‎عنوان دو ابزار معرفتي معتبر مي شمارد، لكن خود محصول اين دو ابزار معرفتي نيست. و بلكه، معرفتي وحياني است كه در معرض حس و عقل قرار مي گيرد. و تعقل و تدبر بشر را اولا، درباره آن چه خود در تفسير عالم بيان داشته و ثانيا، در نظر مستقيم به جهان فرا مي خواند. بدين‎ترتيب، قرآن خود را به‎صورت تدويني الهي در كنار پديده هاي طبيعي و فوق طبيعي به‎عنوان يك منبع معرفتي مستقل نيز معرفي مي كند.

2- رويكرد اجتماعي قرآن

قرآن كريم، كلام خداوند در خطاب با آدميان است، براي هدايت آنان. اين كتاب هم به تبيين حقايق هستي مي پردازد، هم پديده هاي انساني را توصيف كرده و از حقيقت رفتار، اعمال و كنش هاي آنان خبر مي دهد، هم پيامد هاي تكويني و سنن حاكم بر رفتار آدميان را تبيين مي كند، هم مسير سعادت و رستگاري انساني را ترسيم كرده و احكام متناسب با آن را تجويز مي كند، و هم زبان به انتقاد نسبت به كساني مي گشايد كه راه ضلالت و گمراهي را طي كرده و يا آن كه مسير هدايت را بر ديگران فرو مي بندند.
تفسير قرآن كريم از انسان و جهان، به اقتضاي هستي‎شناسي توحيدي آن، تفسيري معنوي و قدسي است. جغرافياي هستي در نگاه قرآني به ابعاد دنيوي و طبيعي و اين جهاني آن محدود نمي شود. عالم طبيعت و زندگي دنيا، تنها بخشي از ظاهر اين جغرافياست، ابعاد معنوي و ملكوتي عالم، لايه هاي عميق، مؤثر و تعيين‎كننده واقعي و حقيقي جهان هستند. در اين تفسير، انسان و پديده هاي انساني نيز علاوه‎بر ابعاد ظاهري و دنيوي از ساحت‎ها و ابعادي فراطبيعي و معنوي برخوردارند.
در نگاه قرآني، هرگونه تفسيري كه با صرف‎نظر از ابعاد معنوي عالم انجام شود، اعم از اين كه با صراحت به انكار ابعاد غيرطبيعي بپردازد و يا آن كه با صرف‎نظر از ابعاد معنوي، قصد شناخت جهان را داشته باشد، از شناخت حقيقت محروم مي‌ماند.
در نگاه قرآني، ابعاد معنوي انسان و جهان، در عرض و حاشيه ابعاد طبيعي و دنيوي آن نيستند، بلكه درطول اين جهان قرار داشته و محيط بر آن هستند. همان‎گونه كه خداوند سبحان و اراده و مشيت و اسماء و صفات او، محيط بر همه هستي است: و الله من ورائهم محيط.
قرآن كريم در مدت بيست و سه سال نازل شده است و با ايده ها و انديشه هاي خود، فرهنگ، تمدن و تاريخي نوين را پي نهاده است. بخش قابل توجهي از آيات قرآن كريم ناظر به مسائل اجتماعي و تاريخي زمان نزول آن است.
اين بخش از آيات قرآن كريم علاوه‎بر آن كه تفسير الهي را از پديده هاي اجتماعي زمان نزول وحي ارائه مي دهد، شيوه تفسير و تحليل مسائل اجتماعي را نيز به خرد و عقل آدميان مي آموزد.

3- جامعه در قرآن

در تفسيري كه قرآن كريم براساس ديدگاه توحيدي از جامعه انساني ارائه مي دهد، بسياري از اصول و مباني تعيين‎كننده براي شناخت علمي جامعه ارائه مي شود. برخي از آن اصول را به‎صورت زير مي توان بيان كرد.
اول: تأثير فرد بر جامعه. در نگاه قرآني جامعه با اراده و مشيت الهي، بر مدار خواست و اراده انسان‎ها شكل مي گيرد، و خداوند سبحان جامعه را براساس تحولاتي كه در نفوس آدميان رخ مي دهد، تغيير مي دهد: خداوند سبحان در اين‎باره مي فرمايد: «ان‎الله لايغير ما بقوم حتي يغيرو ما بانفسهم» خداوند سرنوشت قومي را تغيير نمي دهد مگر آن كه نفس هاي خود را تغيير دهند.
انسان‎ها، براي ايجاد تغيير در نفس خود، تنها از عوامل اجتماعي تأثير نمي پذيرند. هويت و شخصيت انساني يك هويت الزاما منفعل نسبت به تاريخ و فرهنگ پيراموني خود نيست.
انسان همواره مي تواند در قبال ساختار و نظام اجتماعي پيرامون خود موضعي فعال و تأثيرگذار داشته باشد.
توان تأثيرگذاري انسان بر تغيير مناسبات اجتماعي، مسئوليت و وظايف فراواني را متوجه انسان مي سازد.
دوم: زندگي و حيات جوامع. هر جامعه با آن كه محصول كار آدميان است، پس از آن‎كه به وساطت اراده و عمل انسان ها موجود شد، از احكام و قوانيني پيروي مي كند.
اين احكام و قوانين، پيامدهاي الزامي جامعه بوده و به اختيار انسان‎ها نيستند. برخي از اين آثار، دنيوي و مربوط به اين جهان هستند و برخي ديگر اخروي هستند. هر جامعه به پيامدهاي آن چه انجام داده است مي رسد و هيچ امتي پاسخگوي اعمال امت ديگر نيست. «تلك امه قد خلت لها ما كسبت و لكم ما كسبتم ولا تسئلون عما يعملون»(بقره /141) آن‎ها امتي هستند كه روزگارشان سپري شده؛ براي آن‎هاست آن چه به‎دست آورند و براي شماست آن چه به‎دست مي آوريد، و به آن چه آنان كردند شما بازخواست نمي شويد.
سوم: اسارت انسان در نظام ظالمانه. جوامعي كه براساس كنش هاي ظالمانه و مجرمانه انسان ها شكل مي گيرند، مانند زنجيرهايي هستند كه بر گردن آدميان افكنده مي شوند. خداوند، پيامبران را براي برداشتن اين زنجيرها و اجراي عدالت و قسط مي فرستد «انا ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط» ما پيامبران را فرستاديم و با آنان، كتاب و ميزان را نازل كرديم تا مردم به عدالت و قسط بپاخيزند.
چهارم: آرماني بودن جامعه توحيدي. جامعه توحيدي بر مدار عقايد و آداب گذشتگان سازمان نمي يابد، بلكه با نقد عالمانه تاريخ گذشتگان، عبرت‎آموزي از رفتار آنان و براساس فطرت آدميان بر محور حقيقت شكل مي گيرد.
قرآن كريم در نقد كساني‎كه به رفتار گذشتگان بسنده مي كنند، مي فرمايد: «قالوا مترفوها انا وجدنا ابائنا علي امه و انا علي اثارهم مهتدون قل اولو جئتكم باهدي لما وجدتم عليه اباوكم» (زخرف /4-23) خوش‎گذرانان آن گفتند، ما پدران خود را به آييني يافته‎ايم و از پي ايشان رهسپاريم، گفت، هر چند هدايت‎كننده‎تر از آن چه پدران خود را بر آن يافته‎ايد براي شما بياورم.

4- سنت هاي اجتماعي

زندگي اجتماعي از قوانيني مخصوص به خود برخوردار است، قرآن كريم از اين قوانين با نام سنت هاي الهي ياد مي كند.
از نظر قرآن كريم، سنت هاي الهي جامعه، عام و غير‎قابل تغييرند «فلن تجد لسنه الله تبديلا و لن تجد لسنه الله تحويلا» (فاطر/43)، براي سنت هاي الهي تبديل و تغييري وجود ندارد.
برخي از سنت هاي الهي كه در قرآن كريم بيان شده اند، عبارتند از:
1-سنت ظهور و سقوط امت‎ها؛ هر جامعه و فرهنگي بر‎اساس ظرفيت ها و توانمندي‎هايي كه دارد، از حيات مخصوص خود برخوردار است و بر همان اساس نيز مدت زندگاني آن مشخص مي شود. قرآن كريم در اين باره مي فرمايد:« ولكل امه اجل» (اعراف/34) هر امتي را دوره و اجل معيني است.
2- سنت امتحان و ابتلاي الهي؛ انسان ها در جوامع مختلف براساس اختيار و اراده خود، كنش ها و نظام اجتماعي را شكل مي دهند، و از اين طريق در معرض امتحان و آزمايش قرار مي گيرند، قرآن كريم، از ابتلاء و آزمايش به‎عنوان يكي از اهداف آفرينش يا كرده است (هود/7) ابتلاي الهي گاه به نعمت‎ها و گاه به سختي‎هاست.
3-سنت فرستادن پيامبران؛ هر جامعه اي علاوه‎بر آن‎كه از سطوح مختلف عقلانيت براي داوري نسبت به هنجارها، ارزش ها و آرمان‎ها و رفتارها برخوردار است از وحي الهي نيز بهره‎مند است، آيات بسياري از اين سنت الهي ياد مي كند مثل: «لكل امه رسول» (يونس/47) هر امتي را پيامبري است.
از ديگر سنن الهي عبارتند از: سنت مجازات، مكر و استدراج، و پيروزي حق بر باطل.
برخي از متفكران مسلمان كتاب‎هايي را درباره سنت هاي اجتماعي و تاريخي در قرآن كريم تأليف كرده‎اند، مانند: سنت هاي تاريخي قرآن اثر شهيد آيت ا... سيد‎محمد‎باقر صدر و كتاب سنت هاي اجتماعي در قرآن كريم از مرحوم دكتر احمد حامد مقدم